Thursday, October 23, 2003



تو چشم بعضي آدمها ميشه روح ناآروم و پرشورشون رو دید... درست انگار که همه انرژي وجودشون رو با برق نگاهشون داد ميزنن... انگار که همه بودنشون رو ميتونن تو نگاهشون خلاصه کنن تا تو سالها شيفته بموني...

بعضي آدمها رو اگه صدسال تو چشماشون خيره بشي هيچ چيز دست گيرت نميشه...
خيلي هاشون اصلا سرشون رو پايين ميندازن تا نتوني تو چشماشون نگاه کني...
يا وقتي داري به چشماشون نگاه ميکني سرشون رو کج ميکنن و اونور رو نگاه ميکنن...
درست انگار که ميترسن خالي درونشون رو ببيني و لو برن...

آدمهاي اول اگه اونور دنيا هم باشن ميشه عاشق برق چشماشون موند... درست انگار که هنوز ميبينيش...

آدمهاي دوم اگه سالها هم بهشون خيره بشيني، ازت نميپرسن که به چي نگاه ميکني...حوصله شون هم سر نميره...
حتي بهت نميگن که « برو گمشو! به چي خيره شدي؟»

فقط ابلهانه سعي ميکنن که خودشون رو قايم کنن!‌

[ | | 23:09 ]



! Blue, Like a Sea